به گزارش خبرنگار مهر، سعید بیابانکی شاعر و ترانهسرا عصر امروز جمعه 13 اردیبهشت با حضور در غرفه انتشارات سوره مهر با مخاطبان خود دیدار و به برخی سئوالات مطرح شده درباره آثار خود پاسخ داد.
وی در ابتدا با یادکری از امیرحسین فردی، مدیر فقید مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری گفت: جای آقای فردی در نمایشگاه امسال بسیار خالی است. در سه سالی که با او همکار بودم از او بسیار یاد گرفتم و هیچ وقت حس نکردم که او رئیس من است و همواره برای من مانند یک پدر بود.
بیابانکی در ادامه و در پاسخ به سئوالی درباره مجموعه شعر «نامههای کوفی» و رجعت مذهبی بیابانکی در آن اظهار داشت: این کتاب چکیده دو دهه شاعری من است، چکیده زبان و فکر و باور و اعتقاد و نگرش من به مذهب و عشق و به نوعی عصاره فکر و ذوق من.
این شاعر افزود: در این کتاب سعی کردم از نظر مفاهیم و مضامین به صورتی متنوع با مخاطبانم روبرو شوم تا همگی از آن لذت ببرند. البته این کتاب در بخشهایی دربرگیرنده خردهفرهنگهایی است که برای من اهمیت داشت که بخش زیادی از آن بر میگردد به اصفهان و اقلیمی که در آن متولد شدهام و باورهای مذهبی من را رشد داد. در کنار آن حضورم در تعزیهخوانی آن هم در سنین نوجوانی مرا به نوعی به این سمت هدایت کرد که به مذهب شکل دیگری نگاه کنم.
وی ادامه داد: نگاه من به عاشورا نگاهی تغزلی و حماسی است و نه صرفا سوگوارانه. من برای شعر گفتن حماسه را از شاهنامه یادگرفتم و تغزل را از حافظ و مذهب و شعر مذهبی برایم همیشه ترکیب این دو بوده و سعی کردم با شعر، نگاه تزویرمدارانه به مذهب را نقد کنم.
بیابانکی در ادامه با بیان اینکه هیچ وقت خود را در سرایش شعر درگیر قالب نکرده است، افزود: یاد گرفتهام که هیچ وقت در شعر اسیر قالب نباشم و همه را بیازمایم؛ چون هر قالبی یک ظرفیت زبانی خاص دارد و شاعر عادت کرده به یک قالب، خود را از ظرفیتهای بکر زبان محروم میکند.
این شاعر در ادامه در پاسخ به سئوالی درباره رجعت جریان شعر معاصر به قالبهای کلاسیک گفت: قالبهای شعر نو مثل شعر سپید این روزها از دست شاعران حرفهای خارج شده و به دست شاعران آماتور افتاده است و شاید این یکی از دلایل اقبال دوباره شاعران به قالبهای کلاسیک باشد.
بیابانکی همچنین به علاقه خود به قالب ادبی چهارپاره اشاره کرد و افزود: این قالب برای من ظرفیتی معتدل دارد و تلفیقی است از چند قالب که خود من تکنیک سرایش آن را از دیگران یاد گرفتم، اما محتوای سرایش چهارپارههایم تقلید از کسی نیست.
بیابانکی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع ترانه در ادبیات این روزهای کشور اشاره کرد و گفت: دوستی میگفت، ترانه شعر فرآورده شده است و شعر به معنی خالص نیست. من هم تفاوت شعر و ترانه را در زبان میدانم. ترانه باید قدرت داشته باشد تا قابلیت تلفیق موسیقی و شعر را در خود داشته باشد، اما خیلی از ترانهسرایان معاصر بدون توجه به این مسئله میسرایندش و حتی توجه ندارند که برخی خوانندگان قادر به خوانش برخی از عباراتی که آنها میسرایند، نیستند.
وی تاکید کرد: ترانه طیف مخاطب وسیعتری نسبت به شعر دارد. در یک بازه زمانی کوتاه ترانهای که در قالب یک لوح فشرده و در یک صد هزار نسخه کپی شده است میتواند یک میلیون مخاطب داشته باشد و این یعنی حساسیت بالایی در سرایش آن وجود دارد. من بارها در شورای عالی شعر صدا و سیما و وزارت ارشاد که عضو آن هستم شاهد بودم که از دفتر مراجع و نمایندگان مجلس درباره برخی از ترانههای پخش شده در آثار صوتی و تصویری نامههایی میرسد و اعتراضهایی وجود دارد.
بیابانکی افزود: خیلیها فکر میکنند ترانه عرصه سهل گرفتن زبان است، اما یک ترانهسرای موفق کسی است که پس از پشت سر گذاشتن عرصه جدی شعر به ترانهسرایی روی بیاورد. اگر پیش از این و در سالهای دور ما ترانهسرایانی داشتیم که میتوانستند برای یک موسیقی شعر بسرایند و آن را با صدای خواننده تنظیم کنند، امروز ترانه تبدیل شده به نوشتههایی روی کاغذ که سعی میکنند برایش موسیقی نیز بسازند.
این شاعر همچنین در پاسخ به سئوالی درباره حس خود از انتشار گزیده غزلهایش در نمایشگاه گفت: 22 سال است که به صورت حرفهای شاعرم و هفت مجموعه منتشر شده هم دارم. گزیده شعر هم به نظرم موضوعی است که نباید خود شاعر برای ایجاد آن نقش داشته باشد و به نظرم برای هر شاعری هم تنها یک بار رخ میدهد، ولی به طور طبیعی داشتن چنین اثری به شاعر حس پیری میدهد؛ هرچند که من چنین حسی ندارم.
وی در پایان تاکید کرد: من به نو و کهنه بودن شعر چندان اعتقادی ندارم. باورم این است که اگر شعر کشف تازهای داشته باشد، مخاطبش را پیدا میکند.
نظر شما